طی 20 سال گذشته مصرف و سوءمصرف مواد محرک در سطح جهان به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است. در بعضی مناطق شدت رشد به حدی بوده که آن را به مشکل اصلی پزشکی آن منطقه تبدیل کرده و نگرانی سیاست گزاران و مجریان قانون آن منطقه را نیز به دنبال داشته است. مواد محرک از لحاظ گونه متنوع بوده و به همین سبب آسیبهای متنوعی را به دنبال داشته است. گسترش انفجاری مصرف مواد محرک برانگیزاننده قوی برای اجرای پروژههای مطالعاتی در این خصوص بوده است. در نتیجه این مطالعات پیشرفتهای شگرفی در زمینه دانش زیربنایی مربوط به اختلال مصرف مواد محرک، عملکرد مغز و اعتیاد بطور کل حاصل شده است. هرچند تاکنون گزارشات معدودی در خصوص اساس درمان اختلال مصرف مواد محرک یا موفقیت مداخلات مختلف درمانی وجود داشته است.
طی چند سال گذشته کشور ما نیز بطور جدی گریبانگیر مشکل یا اختلال مصرف مواد محرک شده است. با نگاهی گذرا به تاریخچه مصرف مواد مراجعان درمانگاههای اعتیاد خواهیم دید که مصرف مواد محرک رشد فزایندهای داشته و در حال باز کردن جایگاه قابل ملاحظهای برای خود میباشد تا آن حد که الگوی سنتی و قدیمی اعتیاد ایران را تغییر داده است. اخیراً شاهد مراجعه بیمارانی هستیم که فقط دارای اختلال مصرف مواد محرک مانند متامفتامین هستند. شمار بیماران دارای مشکل یا اختلال مصرف مواد محرک زن نیز رو به گسترش است. در آخرین پژوهشی که در مرکز ملی مطالعات اعتیاد بر روی بیماران وابسته به مواد افیونی انجام گرفت مشخص شد 35 درصد بیمارانی که برای درمان وابستگی به مواد افیونی وارد پژوهش شدند ملاکهای تشخیصی سوءمصرف مواد آمفتامین مانند(ATS) را دارا بودند و سوءمصرف (ATS) بطور معناداری در برآیند درمان آنها تاثیر منفی داشت بطوری که در مقایسه افراد مصرف کننده (ATS) با کسانی که چنین موادی را مصرف نمیکنند مشخص شد همبستگی مثبت و معناداری بین مصرف مواد آمفتامین مانند و آزمایش مثبت سمشناسی مواد افیونی از نمونههای ادرار آنها وجود داشت (مکری، چاوارسکی، طاهری نخست، شاتنفلد، 2006).
این یافته در کنار گزارشهای متعدد از درخواست درمانهای اختصاصی برای اختلال مصرف مواد محرک، ضرورت کار در زمینه پیشگیری و درمان اختلال مصرف مواد محرک را بیش از پیش نمایان میسازد. باید اشاره شود که تا کنون نظام بهداشتی و درمانی کشور اقدام جدی در زمینه پیشگیری و درمان این اختلال انجام نداده است و با آغاز فعالیت کلینیک پژوهشی مصرف مواد محرک نخستین گامهای علمی در زمینه پیشگیری و درمان برداشته خواهد شد.
اهداف:
اهداف کلینیک پژوهشی مصرف مواد محرک شامل موارد ذیل است:
1- پیشگیری و درمان
2- پژوهش
3- آموزش
1- پیشگیری و درمان
راهبردها و فعالیتها:
- روش پیشگیری از مصرف مواد محرک
- غربالگری، تشخیص و ارزیابی اختلال مصرف مواد محرک و سایر مشکلات همراه
- ملاکها و معیارهای درمان
- مصاحبه و تاریخچه
- طرح درمان
- تطبیق درمان با بیمار
- درمانهای دارویی/ درمانهای جایگزین
- درمانهای غیر دارویی؛ مشاوره، رواندرمانی، خانواده درمانی، پیشگیری از عود، راهبری مشروط، درمان شناختی- رفتاری، افزایش انگیزه، خودیاری و...
- درمان اختلالات و بیماریهای همراه
- موقعیتهای درمانی
2-پژوهش
راهبردها و فعالیتها:
- ماهیت اختلال مصرف مواد محرک
- مواد محرک شایع مصرفی در ایران
- اپیدمیولوژی، روند مصرف و نوع ماده مصرفی، تفاوت مواد محرک
- زیر ساختهای پزشکی، شناختی، رفتاری و عصب شناختی مصرف محرکها
- نحوه مصرف مواد محرک/ وسائل مصرف مواد محرک
- اثر بخشی درمانها و مداخلات دارویی و غیر دارویی و مقایسه آنها
- عوارض کوتاه مدت و بلند مدت مصرف مواد محرک
- مشکلات پزشکی، روانپزشکی، نورولوژیکی مصرف مواد محرک
- مشکلات بین فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی مصرف مواد محرک
- خطر HIV/AIDS و هپاتیت B و C
- مصرف سایر مواد مخدر در مصرف کنندگان مواد محرک
- خصوصیات فردی، شخصیتی و روانشناختی
- عوامل خطر و ارتباط با سایر مشکلات مانند پرخاشگری و خودکشی، مشکلات قانونی، تجاوز و ...
3- آموزش
راهبردها و فعالیتها:
- آموزش بیماران
- آموزش خانوادههای مصرف کنندگان مواد محرک
- آموزش نیروهای تخصصی؛ پزشک، روانپزشک، روانشناس، مشاور، مددکار،
- آموزش آموزش دهندهها در زمینه مداخلات مؤثر در مصرف مواد محرک
- تهیه بانک اطلاعاتی در خصوص مواد محرک
- تولید بستههای آموزشی
نگاهی به مداخلات درمانی چندجانبه فشرده در درمانگاه مواد محرک ( STARC):
درمان چند جانبه فشرده سرپایی (IOP)رویکردی است ساختار یافته برای درمان افرادی که دچار سوء مصرف یا وابستگی به مواد محرک میباشند. این رویکرد توسط انستیتو ماتریکس لوس آنجلس کالیفرنیا تهیه شده و توسط برنامه کاربرد دانش (Knowledge Application Program) مرکز درمان سوء مصرف مواد وابسته به اداره خدمات سلامت روانی و سوء مصرف مواد (SAMHSA) به شکل بسته درمانی آماده گشته است.
این درمان همه جانبه، برای متخصصان شاغل در درمان سوء مصرف مواد، مدل درمان سرپایی فشردهای ارائه میکند که جهت این دسته از بیماران و خانوادههای آنان تدوین گشته که شامل16 هفته برنامهریزی ساختاریافته و 36 هفته ادامه درمان است.
بررسی اجمالی:
رویکرد برنامه فشرده سرپایی (IOP) تجربه درمانی ساختاریافته ای به درمانجویان دچار اختلال مصرف مواد محرک ارائه میدهد. در این برنامه، درمانجویان اطلاعات مناسب، کمکهای لازم برای ساختن یک روش زندگی سالم، و حمایت برای دستیابی و حفظ ترک مواد و الکل دریافت خواهند کرد. این برنامه به طور خاص مسایل مربوط به بیماران معتاد به مواد محرک، به ویژه متامفتامین و کوکائین، و خانوادههای این بیماران را هدف قرار میدهد.
برای 16 هفته، بیماران در جلسات درمانی فشرده سرپایی مختلفی در هر هفته حاضر خواهند شد. این فاز فشرده درمان شامل جلسات مشاوره و حمایتی گوناگونی میباشد:
- جلسات تک نفره/ همراه با خانواده (3 جلسه)
- جلسات گروهی مهارتهای اولیه بهبودی (8 جلسه)
- جلسات گروهی پیشگیری از بازگشت (32 جلسه)
- جلسات گروهی آموزش خانواده (12 جلسه)
- جلسات گروهی حمایت اجتماعی (36 جلسه)
بیماران میتوانند به محض اینکه 12 جلسه گروهی آموزش خانواده را گذراندن، در گروههای حمایت اجتماعی نیز حضور یابند و در همان زمان در جلسات گروهی پیشگیری از بازگشت نیز حاضر شوند. همزمانی حضور در گروه حمایت اجتماعی با مرحله فشرده درمان کمک میکند که بیمار انتقال آرامی به مرحله تداوم درمان داشته باشد.
همچنین روش «برنامه سرپایی فشرده» (IOP) بیماران را با برنامههای 12 گامی و دیگر گروههای حمایتی آشنا میسازد، به آنان مدیریت زمان و مهارتهای برنامهریزی را آموزش میدهد، و تداوم انجام آزمایشهای منظم مصرف الکل و مصرف مواد را ممکن میسازد.
اجزای برنامه:
تمامی گروههای «برنامه فشرده سرپایی» (IOP) باز هستند، بدین معنی که بیماران در هر مرحله میتوانند وارد سری جلسات شوند، و زمانی یک دور کامل جلسات را به پایان رساندند، میتوانند جلسات را ترک کنند. از آنجایی که جلسات ماتریکس چنین مشخصهای دارند، محتوای جلسات وابسته به جلسات پیشین نخواهد بود. مشاور در خواهد یافت که بعضی اطلاعات در طول سه جلسه فردی، همراه با خانواده و نیز جلسات گروهی، تکرار میگردد. بیماران در مراحل اولیه بهبود، اغلب دچار اختلالات شناختی، به ویژه اختلال درحافظه کوتاه مدت میباشند. این اختلال حافظه بدین شکل نمایان میشود که بیماران در بیادآوری کلمات یا مفاهیم دچار مشکل هستند. تکرار اطلاعات به طرق مختلف، در گروههای مختلف، و در طول درمان بیمار منجر به آن میگردد که بیمار بتواند مفاهیم اولیه و مهارتهای ضروری برای بهبود را درک کند و به خاطر بسپارد.
نقش مشاور:
برای بکارگیری رویکرد IOP، مشاور باید سالهای زیادی تجربه کار گروهی و فردی داشته باشد. اگرچه جزئیات دقیق هر جلسه در این راهنما مشخص شده است، یک مشاور تازه کار معمول هنوز فاقد آن مهارتهایی است که برای گرداندن اکثر جلسات لازم است. مشاوری که قصد دارد رویکردهای جدید درمانی را یاد بگیرد و بکار ببندد، مشاور مناسبی برای درمان IOP است. مشاوری که تجربه کار با روشهای رفتاری - شناختی و انگیزهای را دارد، و با نورولوبیولوژی اعتیاد آشنا میباشد، بهترین فرد برای درمان IOP است. نظارت مناسب مشاور، وفاداری به رویکرد درمانی ماتریکس را تضمین خواهد کرد.
به طور خلاصه، مشاور تمامی قطعات برنامه درمانی را کنار هم میچیند. بیماران به این امنیت احتیاج دارند که بدانند مشاور از تمام جنبههای برنامه درمانی آنها آگاه است. بسیاری از افراد وابسته به مواد محرک که وارد درمان میشوند احساس میکنند از کنترل خارج شدهاند. آنها انتظار دارند برنامه درمانی به آنها کمک کند مجدداً کنترل خود را بدست بیاورند. اگر برنامه به شکل قطعات مجزا و نامربوط بهم بنظر برسد، این بیماران دچار این احساس میشوند که برنامه در بدست آوردن کنترل آنها کمک نخواهد کرد، احتمالاً منجر به نتایج ضعیف درمانی، و یا خروج از درمان در همان اوان کار خواهد شد.
در تسهیل جلسات، مشاور باید نسبت به مسایل فرهنگی، و دیگر مسایل گوناگون مربوط به جمعیت خاصی که درمان دریافت میکنند، حساسیت داشته باشد. مشاور باید درک گستردهای از فرهنگ داشته باشد که شامل نژاد، قومیت و مذهب، و نیز جایگاه اقتصادی - اجتماعی، سطح تحصیلات، و سطح فرهنگ نسبت به جامعه ایرانی باشد ـ مشاور باید بتواند بیماران را در درون بافت فرهنگی خود آنها درک کند. البته باید به خاطر داشت که هر بیمار به خودی خود یک فرد مجزاست، نه ادامه تمام و کمال یک فرهنگ خاص. پس زمینههای فرهنگی، پیچیدگی خاصی دارند و نباید آنها را به یک توصیف ساده فروکاست. عمومیت بخشیدن و تعمیم فرهنگ بیمار یک مسأله چند بعدی است. مشاهدهای که در موردیک گروه فرهنگی، درست و سودمند بنظر میرسد، ممکن است برای عضوی از آن گروه به تنهایی، گمراه کننده و زیانبار باشد.